نخست وزیر اسکاتلند : پدر و مادر همسرم در غزه گرفتار شدند / فقط 6 بطری آب دارند / در خانه آنها 100 نفر پناه گرفته اند (+فیلم)
تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۶۳۲۸۴
حمزه یوسف نخست وزیر اسکاتلند گفت که والدین همسرش در نوار غزه گرفتار شده اند و در نتیجه حمله اسرائیل به غزه با خطر تمام شدن آب مواجه هستند.
به گزارش عصرایران به نقل از سایت خبری "عربی 21"، حزب ملی اسکاتلند گفت که این تجربه برای دو تن از اعضای خانواده نخست وزیر به منزله شکنجه است.
نخست وزیر اسکاتلند بیش از یک بار از دولت بریتانیا خواست تا اجازه عبور امن غیرنظامیان از غزه را بدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
"حمزه یوسف" 38 ساله، پاکستانی تبار و مسلمان در فروردین گذشته به عنوان نخست وزیر اسکاتلند انتخاب شد. پدرش اهل پاکستان و مادر اهل کنیاست. آنها ۶۰ سال قبل به اسکاتلند مهاجرت کردند.
حمزه یوسف نخست وزیر اسکاتلند و همسرش . او مهاجر و پاکستانی تبار و همسرش ،فلسطینی تبار است.
"جیمز کلورلی" وزیر امور خارجه بریتانیا گفت با اسرائیل و مصر برای باز کردن گذرگاه رفح همکاری میکند تا به شهروندان بریتانیایی برای خروج از منطقه کمک کند.
گذرگاه رفح، منطقه غزه را به مصر متصل می کند. رفح تنها راه دسترسی منطقه غزه به جهان خارج است.
الیزابت النخلا و همسرش ماجد، والدین نادیا همسر حمزه یوسف، نخست وزیر اسکاتلند، برای ملاقات با یکی از بستگان بیمار خود به غزه سفر کرده اند.
"الیزابت النخلا" مادر همسر نخست وزیر اسکاتلند
نخست وزیر اسکاتلند (حمزه یوسف) در حال بازدید از شهر سیل زده برچین در آنگوس اسکاتلند بود که برای دریافت یک تماس تلفنی از مشاوران خود دور شد، اما بعداً فاش کرد این تماس از سوی مادر همسرش در غزه بود.
یوسف گفت: "وضعیت فاجعه بار است، برای ما کابوس و برای آنها شکنجه است. آنها نمی توانند بخوابند و البته نگران احتمال بمباران خانه ای هستند که در آن زندگی می کنند."
یوسف گفت: این زوج (پدر و مادر همسرش) تنها 6 بطری آب آشامیدنی دارند و در خانه ای زندگی می کنند که حداقل 100 نفر از جمله یک کودک دو ماهه در آن پناه گرفته اند.
وی افزود: "ما شاهد رسیدن کمکها هستیم اما این کمکها بسیار کمتر از آنچه نیاز است. باید مرزها باز شود تا مردم بتوانند آنجا را ترک کنند زیرا نه فقط والدین همسرم بلکه تعداد زیادی از مردان، زنان و کودکان بیگناه و وجود دارند. بسیاری از مردان، زنان و کودکان بی گناه به شدت رنج می برند."
جمعه گذشته نخست وزیر اسکاتلند (حمزه یوسف) کلیپی از مادر همسرش در حساب کاربری خود در پلتفرم X (توییتر) منتشر کرد. مادر همسرش در این فیلم می گوید: " این آخرین ویدیوی من خواهد بود. همه در غزه بدون غذا یا آب هستند. هنوز آنها را در حین جابجایی بمباران می کنند. وجدان و احساس مردم جهان کجاست که می گذارند در روزگار ما چنین اتفاقاتی بیفتد؟
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: مادر همسر وزیر اول اسکاتلند که در سفر به غزه گیر افتاده است: انسانیت کجاست ؟ (فیلم) جوان پاکستانی، نخست وزیر اسکاتلند شد / نماز جماعت در کاخ نخست وزیری (+عکس)
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: نخست وزیر اسکاتلند غزه نخست وزیر اسکاتلند مادر همسرش حمزه یوسف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۶۳۲۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مروری بر جنایات گروهک منافقین؛ترور یک نوجوان پیش چشمان مادر
منافقین تروریست پس از حمله به منزل شهید نوری تاجر و ترور وی منزل مسکونی این شهید را پیش چشمان مادرش به آتش کشیدند. - اخبار رسانه ها -
مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛ ترور یک نوجوان پیش چشمان مادرش و آتش زدن خانه
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، شهید سعید نوری تاجر در سال 1342 در خانوادهای مذهبی متولد شد.
در روزهای انقلاب این شهید در صحنههای مبارزه با رژیم شاه با حضور در راهپیماییها، حمل پلاکاردها و توزیع اعلامیهها مشارکتی فعال شد.
شهید نوری تاجر پس از پیروزی انقلاب علاوه بر فعالیت در سنگر مدرسه و زمینه های هنری و فرهنگی و تبلیغاتی به جهاد سازندگی پیوست و به اتفاق جمعی دیگر از جهادگران عازم روستاهای محروم کردستان شد.
وی پس از آغاز جنگ تحمیلی به همراه جمعی از جهادگران به منظور سمپاشی و ضد عفونی کردن محیط جبهه عازم مناطق عملیاتی شد.
این شهید گرچه از لحاظ جسمی در وضعیتی مناسب به سر میبرد ، اما آنچنان در اشتیاق انجام وظیفه فعال بود که عاقبت در اثر گرمای سوزان بیابان های دشت ذهاب و قصرشیرین با تنی رنجور و تب شدید به وسیله همرزمانش به تهران بازگردانیده شد.
وی پس از بهبودی و گذراندن دوره نقاهت به آرزوی شهادت به جبهه بازگشت.
شهید نوری تاجر گرچه به عنوان شاگرد ممتاز در امتحانات گزینش دانشکده تربیت معلم قبول شده بود اما جبهه را به دانشکده ترجیح داد و به عنوان عضوی از بسیج گاهی به پاسداری از حوالی بیت امام خمینی (ره) مشغول میشد.
روز شهادت
حوالی اذان مغرب در روز بیست و دوم تیر 1361، نزدیک افطار دو نفر از تروریستهای منافق به منزل آنها میروند، سعید در کنار مادرش بر سر سفره افطار در انتظار نوای اذان نشسته بود، زنگ به صدا در آمد و سعید از جا بلند شد و درب را باز کرد و در همان لحظه اول با مشاهده تروریستها به ماهیت آنها و نقشه شومی که در سر داشتند، پی برد و درب را به روی آنها بست.
در این لحظه یکی از تروریستها از فرصت استفاده کرده و پایش را جلوی درب گذاشت و چند تیر به سوی سعید شلیک کرد، سعید با تمام قوا درب را نگه داشت اما به دلیل جراحات وارده و درد و خونریزی با پیکری خون آلود بر زمین افتاد، سپس تروریستها به درون خانه هجوم آورند و پس از بازرسی منزل، خانه را به آتش کشیدند.
مادر سعید سراسیمه پیکر پاک فرزند مجروح را در آغوش کشید و سر وی را بر بالین خود گذاشت، منافقین در همین حال گلولهای به گلوی این شهید شلیک کردند و در حالی که خانه در شعلههای آتش می سوخت، از صحنه فرار کردند.
روایت روزنامه اطلاعات از این جنایت
دو موتور سوار زنگ میزنند و سعید نوری پاسدار بسیجی 19 سالهای که دیری نیست از جبهه آمده است علیرغم همه دقتهای امنیتی که همواره بدان معتقد بود و مراعات میکرد اینبار با اندکی غفلت در را کمی باز میکند.
منافقین لوله اسلحه را از شکاف در به داخل آورده و سعید را به رگبار میبندند. سعید روزه دار بود و با خون خود افطار کرد. آن سوتر مادر مقاوم او بود که همراه کودک یک ساله اش تازه بر سر سفره افطار نشسته بود و منتظر سعید بود و دیگر هیچ کس در خانه نبود. در نیمه باز، صدای شلیک نیز همچنان بلند، شیشهها شکسته، بچه یک ساله با شدت تمام فریاد زنان و پیکر خونین و رشید سعید فرو افتاده بر خاک و چه غریب و چه قهرمان و چه مظلوم. طنین اذان هنوز در فضاست و هوا رو به تاریکی است و سفره افطار همچنان گسترده و منافق تروریست اتاقها و کمدها را میچرخد که بقیه کجایند؟ غریبانهتر از این چگونه ممکن است؟ خانه را به آتش میکشند و در آخرین لحظات مغز سعید را با تیر خلاص میکوبند و میگریزند و این فاجعه پیش چشمان مادری رخ میدهد که پیکر پر خون فرزندش را در آغوش کشیده است و آنها با قساوت یک جلاد خود فروخته مسخ شده حتی همین صحنه را نیز میبینند و بازهم از سعید نمیگذرند و تیری دیگر به او شلیک میکنند.
منبع: میزان
انتهای پیام/